1– دستگاه فراگیری زبان (Language Acquisition Device)
نوآم چامسکی، یکی از بزرگترین زبانشناسان آمریکایی که او را پدر زبانشناسی نامیده اند، چیزی را مطرح کرد که آن را «دستگاه فراگیری زبان در انسان» نامید. مکانیسمی که هر فردی را قادر می سازد که به طور صحیح قوانین و گرامری را که سخنگویان در اطرافش از آن استفاده می کنند، از نو خلق کند. این دستگاه فراگیری زبان، آن چنان که چامسکی بیان کرده است، در طول زمان فرسوده می شود و به صورت نرمال بعد از سن بلوغ در مغز انسان وجود نخواهد داشت. که این امر خود دلیلی است بر این موضوع که چرا بزرگسالان در یادگیری زبان دوم با مشکلات بسیاری مواجه هستند و چرا بهتر است که کودکان را ازسنین بسیار پایین، و چه بهتر از زمان تولد، به صورت دوزبانه پرورش داد..
2- پروسه شناختی (Cognitive Process)
استفان کراشن (Estephen Kreshen) ، معتقد است که سخنگویان چند زبانه، بیشتر از یک زبان را در اختیار دارند؛ چه زبان اول باشد و چه زبان دوم و به یادگیری زبان از دیدگاه شناختی می پردازد. اگر یادگیری زبان، به جای دستگاه فراگیری زبان، روند و پروسه ای شناختی باشد، تنها تفاوت های نسبی و نه قطعی، بین دو نوع متفاوت یادگیری زبان وجود خواهد داشت.
3- متعادل
مکتب فکری سومی نیز در سال های اخیر بیان شده است که معتقد است یادگیری زبان در جایی بین دو مکتب فکری «دستگاه فراگیری زبان» و «پروسه شناختی» وجود دارد.